خلاصه
چالشهای برنامهریزی پایدار با رشد سیستمهای شهری در سراسر جهان رو به افزایش است. از این رو محیط های شهری تعداد و گونه شناسی خود را افزایش میدهند. که برنامهریزی آنها را به چالشی برای توسعه پایدار تبدیل میکند. هدف از این مقاله، بررسی رویکردها و چالشهای مربوط به کاربرد برنامهریزی پایدار در محیطهای شهری است.
ما محتوای ۱۰۲ مقاله مرتبط با برنامهریزی پایدار در محیطهای شهری را با استفاده از چارچوبی که براساس دو سوال اصلی تحقیق ساخته شدهاست، مرور کردیم:
۱)نوع محیط و رویکردهای برنامهریزی پایدار؛ ما محتوای ۱۰۲ مقاله مرتبط با برنامهریزی پایدار در محیطهای شهری را با استفاده از چارچوبی که براساس دو سوال اصلی تحقیق ساخته شدهاست، مرور کردیم:
- نوع محیط و رویکردهای برنامهریزی پایدار
- چالشها و پیشنهادها گزارش شدهاست. نتایج نشان میدهند که ساخت محیطهای شهری در طبقهبندیهای عملیاتی دشوار است و در گفتمان رویکردهای برنامهریزی پایدار، محوری نیست.
مطالعات توصیفشده عمدتا مختص زمینه و نتیجه گرا هستند، با هدف پاسخ به مسائل اجتماعی – اقتصادی و اکولوژیکی محلی، و تجزیه و تحلیل عدم قطعیت در مورد قابلیت انتقال آنها به دیگر زمینههای جغرافیایی را نشان میدهد.
چند گرایش مشترک را می توان برجسته کرد. اما بسیاری از نویسندگان، ریسکهای متقاطع و مبادلات مربوط به پیچیدگی و پویایی محیطهای شهری را تصدیق میکنند، که ممکن است در نهایت منجر به نتایج ناپایدار یا غیرقابل زندگی شوند. یکپارچگی میان مقیاسها و بخشهای مختلف به عنوان یک نیاز برای برنامهریزی پایدار موثر ظاهر میشود. ما با اشاره به فرصتهای کمتر تعیینشده توسط حومههای شهری، به خصوص با توجه به رویکردهای برنامهریزی اکولوژیکی، نتیجهگیری میکنیم.
مقدمه
این مقاله مروری بر مقالات مربوط به رویکردهای برنامهریزی پایدار و راهحلهایی را برای پرداختن به چالشهای محیطهای شهری ارائه میدهد.
به طور کلی، مفهوم محیط به فاصله یا جدایی نسبت به یک هسته، از نظر عوامل جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی اشاره دارد. (Bourne, 2010) در اروپا، این اصطلاح برای توصیف مناطق محروم استفاده شدهاست که با وابستگی، قطع ارتباط، فقر و مهاجرت خارجی مشخص میشوند. (Kühn & Bernt, 2013)
در این دیدگاه، مناطق حاشیهای فاقد منابعی برای حفظ رشد خود در طول زمان هستند. از این رو پتانسیل آنها برای توسعه تا حد زیادی به فرایندهایی بستگی دارد که در منطقه مرکزی رخ میدهند. (Portnov & Pearlmutter, 1999)
در مقابل، در آمریکای شمالی، اصطلاحات دیگری، مانند حومه شهر و برون شهر، هنگام اشاره به بافتهای حاشیهای شهری مورد استفاده قرار میگیرند. این اصطلاحات معمولا برای توصیف توسعه تراکم کمتر در لبه یک شهر به کار میروند، و این اصطلاحات به معنای محیط کم برخوردار نیستند.
امروزه، محیطهای شهری در سراسر جهان با شدت و ویژگیهای مختلف رشد میکنند. (UN-Habitat, 2013)
تغییرات اخیر در الگوهای شهرسازی موجود، به دلیل روندهای متضاد توسعه و انقباض شهری، و فرایندهای شهری سازی بزرگ در سراسر جهان، عمدتا در کشورهای در حال ظهور، به تدریج مفهوم محیط را تغییر دادهاند و ثبت آن را پیچیدهتر و دشوارتر کردهاند. (Taylor & Lang, 2004) مطالعات در مورد ظهور حومههای شهری، فرایندهای مختلفی را به رسمیت شناختند. از اضافه شدن تودههای جدید شهری دور از گرههای موجود تا “محیط اطراف” نواحی داخلی به دنبال تغییرات در شرایط اقتصادی و اجتماعی آنها .(Bernt & Rink, 2010). به عنوان مثال، زمانی که شهرهای در حال شکوفایی، رشد خود را متوقف کرده و شروع به افت میکنند. در نتیجه مرکزیت خود را از دست میدهند. (Lang, 2012) در عین حال، فرصتهای اقتصادی و نوآوری از مناطق پیرامونی افزایش مییابند. (Fitjar & Rodríguez-Pose, 2011)
بنابراین، پریفیسها مجموعه متنوعی از ابعاد (فضایی، اجتماعی یا اقتصادی)را به دست آوردهاند که فراتر از سادهترین شاخص یعنی فاصله از هسته شهر میروند. این امر نیازمند تعاریف به روز شده، چارچوب مجدد قوی از نظریههای تلفیقی، و مدلهای جدید برای برنامهریزی و حاکمیت است (دیگاتانو و استوم، ۲۰۰۳، رامفرد، ۲۰۰۲).
برنامهریزی پایدار، همانطور که در این مقاله مورد توجه قرار گرفتهاست، مربوط به برنامهریزی فیزیکی و فضایی است که هدف آن بهینهسازی توزیع و تخصیص زمین و فعالیتهای انسانی، در یک زمینه محدود به فضا یا در داخل مرزهای اداری خاص، ارائه نشانهها و / یا مقررات برای استفاده از زمین و فعالیتهای مرتبط است.
هدف از برنامهریزی پایدار یکپارچهسازی دانش در زمینههای اجتماعی – بومشناختی برای اقدام جامعه – تعیینشده منافع عمومی برای تاثیر بر تغییر بهبود یافته و اجرای اصول پایداری است. (Riddell, 2004; Ahern, 2006). در سه دهه گذشته، رویکردهای برنامهریزی شهری و فضایی پایدار تلاش کردهاند تا مسائل اجتماعی – بومشناختی را در روشها و فرایندهای برنامهریزی وارد کنند.
انواع رویکردهای برنامهریزی پایدار، بسیار متنوع هستند، از جمله حرکات در برنامهریزی و طراحی شهری، برنامهریزی و طراحی مبتنی بر مشارکت و جامعه، برنامهریزی زیستمحیطی / اکولوژیکی، و رویکردهای جدیدتر با استفاده از طبیعت و اکوسیستم در شهرها برای ارائه خدمات و مزایای متعدد اجتماعی – بومشناختی به مردم (گومز – باگتون و بارتون، ۲۰۱۳، پیکت و همکاران، ۲۰۱۳، شومان، ۱۹۹۸، ویلر، ۲۰۱۳).
با این حال، چالشهای بسیاری برای ادغام پایداری در فرآیندهای برنامهریزی دنیای واقعی باقی میماند. و آنها خیلی متفاوت از چالشهای پیشبینیشده در آغاز هزاره نیستند (برکه، ۲۰۰۲، ویلر، ۲۰۱۳).
برای محیطهای شهری، چالشها به طور مستقیم به بخش های بسیار ناهمگن محیطهای فیزیکی (با تراکم و کاربری اراضی مختلف)، ساختارهای اجتماعی و فرهنگی سریعا در حال تغییر آنها، و اشکال متنوع حاکمیت مربوط میشوند. که شامل چندین رژیم نهادی در سطوح اداری مختلف هستند (آلن، ۲۰۰۳، فریدلمن، ۲۰۱۶؛ مک گری، سیمون، تامسون، ۲۰۰۶).
کفایت و اثربخشی رویکردهای برنامهریزی پایدار موجود برای مقابله با سیستمهای متنوع، پیچیده و پویا که توسط مناطق پیرامونی معاصر ارائه میشود. باید درک شود تا شیوههای برنامهریزی فعلی را بهبود بخشد و نیازها برای تحقیقات آینده را شناسایی کند.
این مقاله با پرداختن به دو سوال اصلی تحقیق، ادبیات موجود در زمینه رویکردهای برنامهریزی پایدار به محیطهای شهری را مورد بررسی قرار میدهد:
- ۱)چه نوع از محیطهای شهری و رویکردهای برنامهریزی پایدار در نظر گرفته میشوند؟
- ۲)چه چالشها و توصیههایی شناسایی شدهاند؟
اهداف کلی درک بهتر روابط بین برنامهریزی پایدار و انواع مختلف محیطهای شهری، ارائه درسهای آموختهشده از کاربردهای موجود، و تدوین چالشهای موجود برای توسعه آینده تحقیقات برنامهریزی است. بخش ۲ روش مورد استفاده برای انتخاب و تجزیه و تحلیل مقالات را ارائه میدهد. بخش ۳ نتایج بررسی را گزارش میکند. و بخش ۴ یافتههای اصلی را مورد بحث قرار میدهد. در نهایت، بخش ۵ برخی از نتیجهگیریها را برای تحقیقات و اقدامات آینده ترسیم میکند.
تمایز بسیار گستردهای را می توان بین حومههای شهری در زمینه “شمال جهانی” و “جنوب جهانی” قائل شد. (Watson, حومههای شهری در جهان شمال نشاندهنده تمرکز مقالات قدیمیتر نمونه است. حومههای شهری در جهان شمال نشاندهنده تمرکز مقالات قدیمیتر نمونه است. ویژگی مشترک اصلی، فرآیند حومهنشینی است که پیامدهای منفی زیستمحیطی را در خود جای دادهاست.
نتیجه گیری
تقریبا ۳۰ سال پس از گزارش برونتلند، کاربرد اصول پایداری در عمل جهان واقعی هنوز به طور گسترده مورد بحث است. امضای اخیر اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد (مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ۲۰۱۵). نشان داد که اقدامات به سوی یک سیاره پایدارتر هنوز در مرکز بحثهای بینالمللی قرار دارد. این دستور کار مجموعه گستردهای از اهداف و اهداف پایداری را تعریف میکند، که در میان آنها یک هدف (# ۱۱)به طور خاص به شهرهای تاب آور و پایدار اختصاص دارد.