تحلیل

نقش میدان در شهرسازی ایران

میدان

واژه میدان به طور عام این گونه تعریف شده است: میدان مرکب از می + دان پسوند ظرفیت ظرف و آوند شراب و پیله شراب خوری در فارسی به معنای پیاله می است عیش فراخ خوش صفحه زمین بیش معین است و در کنار راهها یا در محل تقاطع آنها قرار داشته

با نگاهی به معنای لغوی میدان برای باز شناخت این مفهوم در مطالعات کلیف ماتین نیز با تاکید به ویژگی های شکلی زبان فارسی نکاتی قابل اشاره است. معنای این کلمه مفهوم ظرفیت میدان در انواع بسته پیش فضا کالونی ترکیبی و بی کرانه بررسی و جا و مکانی را برای بودن چیزی و محتوایی در بر دارد. میدان شهری جایی برای بروز واقعه ای است که ماهیت شهری دارد. نکته دیگر اینکه در ادبیات فارسی معمولا به کلمه میدان کلمه ای مضاف میشود تا این ظرف به مظروف و محتوا هویت یابد؛ به عنوان مثال ترکیبهایی چون میدان کاه فروشها میدان رزم میدان بزم میدان مال فروش ها، میدان نبرد و …. لذا میدان محلی است برای وقوع فعالیتها همچنین استفاده از کلماتی چون میدان داری میدان آرایی میدان دادن میدان کشیدن… در کلام فارسی تاکیدی بر این مدعا است. بر این مبنا، میدان شهری ظرفی است که مظروفش شهروندان و وقایع شهری است. بار معنایی که کلمه میدان در شهر ایرانی واجد آن است. این فضا را عرصه ای برای وقوع رویداد می داند. و چونان رابطه ظرف و مظروف، فضا و مردم را تو امان و با هم معنا می بخشد. همچنین با عنایت به جایگاه میدان در بافتهای تاریخی شهرهای ایرانی واجد مراتب بودن و مرکزیت داشتن میدان اصلی در یافت شهری خصوصا در دوران اسلامی کاملا مشخص است. از این رو آن چه قابل اشاره است این که میدان در فارسی اصولا به مفهومی که امروز در قالبی عامینه به کار میرود چرخه ای برای چرخیدن اتومبیل و متفرق شدن آن جایگاه نداشته است.

از نگاه پژوهشگران

در یک جمع بندی از نگاه پژوهشگران ایرانی به میدان میتوان کلمات لاتینی چون Piazza Place Plaza نیز به نقطه و اهمیت مقیاس و عملکرد را در تبیین انواع و نیز تحلیل و بررسی کانون مرکزی شهر اشاره دارد. قابل اشاره آن که شهرهای تگلیسی بر خلاف سرزمین اصلی اروپا دارای میدان مرکزی مشخص نبودند؛ اگر چه همه آنها حداقل یک خیابان اصلی داشتند. واژه نگلیسی Street ریشه در کلمه لاتین Strata دارد. اما در انگلیسی مترادف که به نقطه و Platz و Piazza و Place و Plaza كلمات لاتین کانون مرکزی شهر اشاره دارد وجود ندارد. فضاهایی که در قرن هجدهم در قالب گونه میدان و بازار وجود داشتند. نیز آن معنا را به طور دقیق تداعی نمیکنند.

در مورد این فضای شهری تعاریف متنوعی ارائه شده که به اختصار بیان میشود و در انتها به عنوان جمع بندی، تعریف مورد نظر این نگارش از میدان و اجزای آن است. میدان حاصل و برآیند سه عنصر اصلی کناره و میانه و فعالیتی است که مجموعه آنها هویت میدان را تعریف می کند. میدان یا حیاط عمومی شهر نقش جمع کردن خانه ها یا عناصر شهری و محله ای را داشته است.

میدان فضای باز شهری است که با حضور و مکث معنی دار نسان و به منظور و مقصود معینی در ارتباط با حرکت جمعیت موجودیت یافته است. علاوه بر آن که جلوه های روشنی از فضا برای ایجاد ارتباط دارد و تماس و فعالیت آدمی را نمایان می سازد میدان فضای باز وسیعی است که دارای محدوده ای محصور یا کما در فارسی به معنای پیله می است عیش فراخ خوش صفحه زمین بیش معین است و در کنار راهها یا در محل تقاطع آنها قرار داشته است. میدان دارای کار کرد ارتباطی اجتماعی، تجاری، ورزشی، نظامی یا ترکیبی از دو یا چند کارکرد مزبور بوده است

به تعبیر راب کریر ویژگیهای این فضا در ساختمانهای مذهبی نیز بروز میکند. این تعریف به شکل گیری میادین اولی در شهرها نظر دارد و با احتمال قوی میدان را نخستین تمهید انسان برای استفاده از فضای شهری میداند از نظر کریر میدان از تجمع خانه ها، دور تا دور فضایی باز به وجود می آید. این چیدمان کنترل بسیاری را برای فضای درونی با به حداقل رساندن سطوح خارجی و آمادگی دفاعی در برابر حمله های بیرونی میسر می سازد. به گمان او میدان به مرور ارزشی نمادین یافت و نمونه ای برای ساختمانهای مذهبی چون حیاط مساجد شد، با لحاظ زندگی باشد. کردن نکات این تعاریف میدان و اجزای آن چنین صورت بندی و  تعریف می شود.

اجزا میدان

میدان گونه ای از فضاهای شهری و مکانی برای حادث شدن تمرکزهای عملکردی و معنایی و بروز تعاملات اجتماعی و نیز ترکیب آنهاست. در این گونه از فضای شهری عرصه بر مسیر و درنگ بر  حرکت غلبه دارد. تعریف اجزای آن را به تدقیق تعریف این فضا می انجامد. اجزای اصلی و معمول در مورد میدان میگه جداره و  کناره هستند.

اجزای میدان عبارت اند از میانه ، جداره و کناره  شناخت ماهیت میدان

شناخت ماهیت میدان به عنوان گونه ای از فضاهای شهری در یافت و تفاوت ماهوی آن با دیگر گونه ها نخستین گام به سوی تبیین نقش آن در شهر محسوب میشود. عموم متخصصان درباره فضای شهری در یک مورد کاملا متفق القولند که فضای شهری  بستری برای تعاملات اجتماعی است. حال آن که در مورد درجه عمومی و خصوصی بودن آن و در مورد ویژگی های کالبدی فضای شهری میتوان آرا و دیدگاهها را در یک طیف، نظام داد. ضرورت بروز تعاملات اجتماعی در عرصه شهر از آن جاست که انسان نه  تنها متمایل به در اجتماع بودن است بلکه مستعد اثرگذاری و  اثر پذیری از آن است. فضای شهری میتواند موجب تسهیل روابط  اجتماعی، پالایش ساخت اجتماعی فرآیند اجتماعی شدن و عرصه  اعمال موازین و هنجارهای اجتماعی و به عبارتی عرصه نمایش مذهبی چون حیاط مساجد شد، با لحاظ زندگی باشد

میدان

میانه اصلی ترین جزء این فضا است که با بودن آن معنای میدان ممکن می شود. میانه حتی بدون جداره و کناره نیز توان تعریف را دارد و ظرفیت درون با فضای عمده میدان است که به کمک مفاهیم وقوع عملکردها و ذهنیت ها یا به وسیله عناصر فیزیکی در مرکز یا پیرامون قابل تعریف است.

جداره پیرامون و محیط است که میدان را از دیگر فضاها  متمایز می کند. جداره آرایش و انتظامی از چند صفحه است و از طریق آن ورود از بیرون به یا از درون میدان به ابنیه اطراف میشر میشود جداره تمهیدی برای ایجاد محصوریت در آن است. کناره اولین لایه فضایی مرتبط با جداره میدان است که معمولاً  کاربریهایی را در مجاورت جداره تعریف میکنند و شامل فضاهای و ورودی است که نفوذ بدان را میشر میکند. به لحاظ مراتب گاه قلمرو آن عمومی چون میدان است و گاه قلمرو آن نیمه عمومی یا خصوصی است که نفوذ به آن به وسیله ورودی ها فیلتر می شود.

فعالیت در میدان

شهر به عنوان ظرف اجتماع کالبدی برای تدوین فعالیت های جمعی است. این فعالیتها هر چه باشند و با هر ساختار و نظام  فکری که رده بندی و تفکیک شوند فعالیتهایی در قالب حرکت و جابه جایی یا در قالب سکون و مکث هستند. بیان دقیق تر آن که فعالیت ها توامان در قالبی آمیخته از حرکت و مکث وقوع می یابند. در برخی مکث و در برخی حرکت غلبه می یابند. راب کریر این مفهوم را با قائل شدن دو گونه بنیادین فضای شهری تبیین میکند این دو گونه میدان و خیابان هستند و البته در مقیاس  معماری نیز این معنا در قلب شکلهای کالبدی اتاق و راهرو قابل  بررسی است

حرکت و مکث تأمل و درنگ در معنابخشی به فضا ایفای نقش میکنند و هر یک برای قطبی کردن ویژگی های فضا به  سمت معنای مورد نظر با به کارگیری تمهیداتی زیبا شناختی فضا را معنا می بخشند؛ به عنوان مثال گونه هایی از فضای شهری که در آنها حرکت اهمیت می یابد با مفاهیم خوانایی و روانی غنا پیدا میکنند و ریتم و تکرار و تشابه و تداوم جنبه های اثرگذار بر کیفیت فضا هستند. در این فضاها شکل کالبدی مسیر گونه و خطی است. در حالی که در فضاهای سکون مفاهیم مکث و تأمل  درنگ تقویت میشوند و شکل کالیدی و تناسبهای فضا به  سمت عرصه تغییر می یابد و به لحاظ تناسبه های فرمی و شکلی  در آنها گشادگی نسبت به دیگر گونه ها مشهود است؛ این وضعیت  ویژگیهای میادین است. چرا که برای میدان به عنوان فضای  شهری ویژگی هایی از جمله گشادگی نسبت به معبر و محل تقاطع چند معبر و … قابل ذکرند.

در ساختار فعلی برنامه ریزی شهری سهم مورد نظر زمین برای مسیرها، بخش مسکونی تجاری خدمات و …. در نظر گرفته میشود. اما سهمی از زمین که قابل تخصیص به عرصه های زندگی جمعی است که دارای ماهیت سکون و درنگ و مکث هستند. مغفول است. این گونه فضاها لاجرم باید در زیر مجموعه ای از مسیرها سرانه ای را به خود اختصاص دهند. حال آن که میدان در مفهوم بنیادین خود ماهیتی مجزا از مسیرها و حتی در تقابل با آن دارد. این مسئله سبب بروز تحولات کلیدی تدریجی شده که مصداق آن نامیدن فلکه ها با عنوان میدان است. شهرهای امروز ایران به کرات حاوی تابلوهای راهنمایی هستند که در آنها کلمه  میدان به غلط به جای فلکه به کار برده شده است. لذا میدان را دنباله مسیرها در اذهان شهروند تداعی می کند. حال آن که به  تعبیر ترانسیک این مسیر است که در تداوم میدان حادث می شود.

کمرنگ شدن میدان

با غلبه مسیرها در کلیت شهر و کم اهمیت شدن عرصه های حضور پیاده چون میادین شهروندان مکانی را که در آن با هم بودن و با هم ماندن را تجربه کنند از دست میدهند. اتومبیل ها هر چند به مردم فرصت و آزادی میدهند برای بهره گیری از امکانات همه گستره شهر و آنها را از خانه بیرون میکشند. ولی آنها را از هم حادث شدن دور نگه میدارند و زندگی جمعی را کم رنگ میکنند. مردم در ازای این حرکت آزادانه در گستره ای وسیع کریدورهای طولانی بسیاری را برای با هم رفتن به دست می آورند، ولی به کجا؟ زمانی که عرصه و مقصدی برای حضور جمع و رسیدن نیست راهها و مسیرها معنای خود را از دست می دهند.  و به کریدورهایی به سمت مکانهایی با درجه عمومی پایین خصوصی یا نیمه خصوصی تبدیل میشوند. ماشینیسم و حرکت  سواره پر سرعت خود بر از دست رفتن عمده ترین خصیصه فضای شهری در مسیرها دامن میزند چرا که به مردم امان تجربه کردن نمی دهد. در مواجه با چنین مسئله ای ضرورت وجود میادین که جمع را به حضور میخوند بروز میکند

کم اهمیت شدن میدانهای حضور پیاده و تسخیر شهر به وسیله مسیرها و فلکه های سواره با این نام رونق گرفتن کریدورهای حرکتی و فعال شدن بدنه های آنها و انتقال فعالیت هایی که در  مراکز محله ها یا میادین شهری متمرکز بودند به خیابانها سبب میشود که تعادل میان حرکت و مکث در شهر با وزین شدن  ماهیت حرکتی بر هم خورده و فضای عمومی که فضای همبودی  و مکانی برای ارائه نقش و آزمون واقعیتها و کنکاشی در تفاوت ها  و هویت و پهنه ای برای پذیرفته شدن توسط دیگران است رنگ بازد.

قابل توجه است که در میدانهای پیاده و یا حتی در پیاده راهها از آن جا که حرکت را با ارگانیزم طبیعی بدن انسان میسر میکنند. درک فضای عمومی توام با بروز تعاملات اجتماعی است. در حالی که حرکت ماشینی با اهدای سرعت به بشر همه جا را به تسخیر بشر در آورده و در واقع همه مکانها و فرصت تجربه کردن آنها را از او گرفته است. این نوع حضور در فضای شهری که به خیابان رونق داده و بزرگراهها را مقبول ساخته میدان را قربتی کرده است. و انسان را از حضور در جامعه و تعاملات رو در رو معاف نموده و او را به موجودی کز کرده در اتومبیل خود بدل کرده است. لذا جای خالی فضاهایی چون پیاده راهها و میادین در شهرها عواقب اجتماعی و هویتی را می زاید که باید نسبت به آنها هوشیار بود. به طور خلاصه این که میدانها فضاهایی شهری دارای ماهیت قوی سکون و مکث و درنگ و میانه ای برای وقوع فعالیت بوده اند و در آنها احساس عرصه بر مسیر تفوق می یابد و راه کار ایده آلی برای ایجاد توازن حضور پیاده و سواره در شهرها هستند.

این کیفیت حضور که شهروند پیاده در حال مکث و سکون تجربه میکند در هیچ گونه دیگری از فضای شهری با این قوت حادث شدنی نیست. لذا میدانها به علت ویژگی های ماهوی خود عرصه ای هستند که در ایجاد مکث و درنگ و تأمل توان مندی  دارند و گونه ای ضروری برای متعادل سازی نحوه حضور مردم در یافت شهری هستند.  تفسیر تعریف و تطابق آن با الگوی ایرانی تمرکزهای عملکردی – معنایی و بروز تعاملات  اجتماعی و نیز غلبه عرصه بر مسیر در فضای شهری میدان  ویژگیهای علمی هستند که میدان فارغ از خصوصیت ایرانی بودن دارا است.

آن چه در این تعریف نیاز به تفسیر دارد، مطرح شدن  میانه به عنوان جزئی است که تنها با بودن آن معنای میدان ممکن می شود؛ چرا که در عرصه شهر ایرانی برپایی میادین موقتی را داریم که اعتبار خود را به عنوان میدان صرفا از بروز یک تمرکز  عملکردی می یابند؛ به طور مثال میدان مال فروش ها یا میدان گاه فروشها یا میادین دیگری که محل فروش با مسابقه ها یا …. بوده اند. لذا محصوریت کالبدی هر چند به قوت در الگوی ایرانی مشاهده می شود اما قابل اشاره است تلقی مفهوم میدان از فضا مشروط به محصوریت آن نیست بلکه عامل محصوریت به تداوم مفهوم میدان در مکان خاص می تجامد و آن چه ضروری و لازم است میانه و فعالیتهای درون میانه است.

جهش میدان در دوران اسلامی

هر چند میدان به عنوان فضایی برای گردهم آمدن از ملزومات اولیه مجتمع های زیستی بوده است. در این بخش هدف بررسی سیر  تاریخی تحول میدان نیست بلکه تنها اشاره به شرایط و زمانی است. که مفهوم میدان با جهش مواجهه شده است.

در شهرهای ایرانی پیش از اسلام عامل کنترل کننده ای که نظم فیزیکی شهر نیز از آن متأثر بود منجر به تفکیک طبقات اجتماعی میشد. نمود فیزیکی این تفکیک از امکان حضور همه مردم در بخشهای ممتاز و اصلی که در انحصار نهادهای اصلی مؤثر در ساز و کار اداره شهر بودند میکاهد؛ لذا هر چند امکان دستیابی به مفهوم میدان در بافت مجتمع های زیستی وجود دارد اما درجه عمومی بودن آن کم است. چرا که عرصه هایی که در مرکز شکل میگیرند مردمی نیستند و عرصه هایی که در بخش مردم نشین شکل میگیرد از مجاورت با اصلی ترین نظام های موثر محرومند.  فرو ریختن نظام کاستی و بسط انديشه وحدت گرای السلام منجر به استخراج عرصه های حضور مردم و نهاد مؤثر مسجد در شهر اسلامی شد و فضای حاصل از آن میدان شهر اسلامی است که از مسجد جامع اعتبار مییابد و اعتبار جامع نیز از حضور عامه مردم است.

لذا فضای شهر ایرانی در دوران اسلامی با درجه عمومی بالاتری قابلیت ایفای نقش دارد و الگویی بر مبنای نظم زندگی جمعی است. الگویی مستقل که پشتونه آن نظم زندگی جمعی و باور توحیدی مردم است و به لحاظ کارآمدی تنوع فعالیت ها، شکل و اعتبار از نمونه های دوران سلوکی پیشی میگیرد و به همراه مسجد جامع عنصر هویت بخش شهر ایرانی دوران اسلامی میشود.

جهش دومی که در مورد میدان با آن مواجه هستیم در دوران صفوی و با ایجاد میدان نقش جهان است. در این دوران، میدان در مرتبه فراشهری نمود کرد و به لحاظ ویژگیهای شکلی به طرحی منظم و از پیش طراحی شده تبدیل شد. در این دروه هم سلسله مراتب میادین در بافت شهرها از همسایگی تا محله ای شهری و فراشهری قابل مطالعه است و هم میدان، تنها عرصه ای باقی میان بدنهها نیست بلکه به مثابه حیاطی دارای ویژگیهای شکلی ویژه ای است که در بخش ویژگیهای شکل میدان به آنها پرداخته می شود.

جمع بندی

در این نگارش دو دستاورد داریم که عبارتند از: نخست مباحث شناختی درباره میدان ایرانی و توانهای فضای شهری میدان برای بافتهای شهری و دوم آسیبهایی که به علت تنزل جایگاه میدان شهرهای امروز به آن مبتلا هستند. این نتایج مبنای ارائه پیشنهادها و راه کارهایی برای بهبود جایگاه میدان در شهر می شوند.

این نگارش با تحلیل و ترکیب تعاریف موجود از میدان تعریف مفصل تری را با توجه به اجزای آن ارائه داد. در این تعریف میدان گونه ای از فضاهای شهری و مکانی برای حادث شدن و ترکیب تمرکزهای عملکردی یا معنایی و بروز فعالیت های اجتماعی شناخته شد. در این فضا عرصه بر مسیر و درنگ بر حرکت غلبه دارد میانه و کناره و جداره به عنوان اجزا و میانه بویژه در میدان ایرانی اصلی ترین جزء شناخته میشود.

از ویژگیهای ماهوی میدان غلبه سکون بر حرکت است که این امر تناسبهای کالبد میدان را از سمت فضای خطی به سمت گستره ها می کشاند. در چنین فضایی غالباً انتظار بروز رفتارهایی هست که در مقصد بروز میکند ترکیب نامتناسب گونه های فضای شهری و غلبه یافتن راهها و کم رنگ شدن میادین به عنوان آسیب اصلی شناخته میشود که صحنه فعالیت و بروز تعاملات و دستیابی مسیری است. به تلقی های هویتی را از شهروندان می گیرد.

آن چه امروزه بر روی تابلوهای راهنمای شهری به نام میدان خوانده میشود نه تنها میدان نیست که این نام و محتوای آن به  تدریج جایگاه میدان را در اذهان مردم تغییر داده است. فلکه های میدان نام امروز شهرها عملا توانایی ممتازی نسبت به لبه خیابان برای احراز وضوح و احساس کلیت از شهر ندارند و الگوی حضور در آنها از مکث و تأمل که الگوی حضور در میدانهای پیاده در بافتهای تاریخی است به حرکت مبدل شده است. این فضاها ساختاری برای عبور بی تزاحم اتومبیل ها از کنار هم بدون ایجاد رغبت و تمایل برای تعاملات اجتماعی انسان با انسان می سازد و یا این تعاملات را در حد رعایت قوانین رانندگی تقلیل می دهد.

مرکزیت نیز که در بافتهای تاریخی با گونه میدان نمود پیدا می کند در کلان شهرهای امروز ایران چون تهران اصفهان شیراز و … با وضوح و خوانایی قابل تعریف نیست و از عواقب آن ایجاد سیمای شهری با درجه وضوح پایین است. این مقاله تنزل جایگاه میدان را یکی از عوامل دخیل در این مسئله می شمارد.

یکی از ابتلانات میدانهای شهری امروز عدم هدفمندی در طراحی کاربریهای کناره است. این کاربری ها عملا تداوم کاربریهای خیابانی است و توان ویژه ای در ایجاد تمرکز در عرصه میدان ندارند. در حالی که این مورد به قوت در مورد میدانهای بافتهای تاریخی قابل مشاهده است. اصولا هر میدان پیشخوانی برای وقوع رویدادی با درجه اهمیت و مراتبی بالاتر از رویدادهای اصلی شناخته میشود که صحنه فعالیت و بروز تعاملات و دستیابی مسیری است. میادین شهری امرزو به علت عدم برقراری رابطه با بافت پشتوانه و تطابق با مراتب شهری محلی، ناحیه ای و شهری اجزایی منفک از بافت به شمار میروند. در این حالت توان ایجاد گرانش و تأمین خدماتی مشخص برای محدوده ای نسبتاً مشخص را ندارند و معرف حریم نیستند و توان ایفای نقش به مثابه هسته های محله ها را ندارند؛ لذا پیوندی با بافت پشتوانه و جاذبه ای برای حضور را در خود برای ساکنان ایجاد نمی کنند.
یکی از نکته های مهم قابل اشاره مسئلۀ شناخت هویت جمعی و شهری برای پایداری اجتماعی زندگی شهری است. همان گونه که احراز هویت شهری حائز اهمیت است شناختن آن توسط جمع و گروهی که بدان متصف هستند نیز در حفظ و تداوم پویای آن مهم است. تنزل جایگاه میدان در هر دو مورد و بویژه در مورد بازنمایی و شناساندن هویت شهری اثر منفی دارد. در خاتمه با اشاره به نقش میدان در شهر میتوان عواقب ناشی از تنزل جایگاه آن را چنین تبیین نمود:
نقش میدان به عنوان گونه ای از فضاهای شهری فراهم آوردن عرصه ای با غلبه سکون به حرکت است. این فضا ضمن تمرکز بخشی به بافت و نمایان کردن کلیت ،شهر توان ارتباط دادن عناصر پیرامون و اختلاط کاربریها را دارد. این اختلاط در میزان سرزندگی فضای شهری بسیار مؤثر است. در مجاورت عناصر هویت ساز شهر ایرانی – اسلامی چون مساجد جامع مساجد محلهها و تکایا و … این گونه فضای شهری توان تقویت صفت خوانایی را در شهر دارد و با ایجاد فضای گشاده ای به مثابه حیاط شهری جمعیت را به مکان ویژه ای میخواند و به همگرایی و ایجاد گرانش در بافت منجر می.شود این فضا با آمیختگی کاربری ها و معانی زندگی اجتماعی به صورت نمودی مبین هویت شهری ایفای نقش می کند. لذا عدم توجه این فضا و بی اقبالی آن در میان سرانه های شهری به بی مرکزی و واگرایی در بافت شهری انجامیده است. از دیگر آسیبهای ناشی از تنزّل جایگاه میادین شهری، تقلیل امکان شناخت کلیت شهر است؛ چرا که میدان یکی از اجزای اصلی است و حذف آن از خوانایی بافت شهری می کاهد. همچنین، با حذف میادین فعالیتهای میدانی در دیگر گونهها مستقر میشوند که این امر به مغشوش شدن نقش دیگر گونه ها نیز منجر میشود. میدان مکانی برای تجمع و ظرفی برای گردهم آوری است حال آن که امروزه این وظیفه بر دوش مسیرها سنگینی می کند. حذف این فضا در طولانی مدت منجر به کمرنگ شدن یا حذف دسته ای از رفتارهای جمعی میشود که روزگاری بخشی از زندگی جمعی مردم بوده است. حذف این گونه به ناتوانی شهر در نمایاندن هویت شهری می انجامد و سبب کم رنگ شدن روح زندگی میشود لذا به نظر می رسد نخستین راهکار برای احیای جایگاه میدان در شهرهای امروزی بهره گیری از فضای شهری میدان در طرح های نوسازی و بهسازی شهری در جهت تقویت تلقی هویتی مشخص کردن سرانه ای برای عرصه حضور پیاده در مکنی به عنوان میدان در مقابل سرانه مشخص شده برای مسیرها ، تقویت میله میدان به وسیله تناسب کاربریهای بدنه با این فضا و استقرار کاربریهای بدنه با این فضا و استقرار کاربریهای جمعی متناسب با مقیاس میدان شهری محله ای و همسایگی در بافت شهرهای امروزی باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *