روش هرمنوتیک (hermeneutics)، با استفاده از فعالیت های تجربی (گردآوری تجربیات) و تأملی (بررسی معانی آنها) پیش می رود. بر اساس این دیدگاه، ون مانن می گوید، پدیدارشناسی هرمنوتیک توصیف تجربیات شخصی، مصاحبه گفتگویی و مشاهده دقیق است. روش هرمنوتیک یک روش کیفی برای مطالعه زندگی یک فرد و به معنایی زنده شناسی است.
رویکرد پدیدارشناختی به روش هرمنوتیک به تحقیق به عنوان جوابی به رادیکالیسم آنچه قابل مشاهده است نمایان می شود. این بر پایه مطالعه تجربیات زندگی، درباره یک رویداد، از منظر سوژه است. این رویکرد بر پایه تحلیل پیچیدهترین جنبههای زندگی انسان است، آنچه فراتر از جنبههای قابل اندازهگیری است. به گفته هوسرل (۱۹۹۸)، این پارادایم است که سعی می کند ماهیت اشیا، ماهیت و درستی پدیده ها را شرح دهد. هدف فهم پیچیدگی تجارب زیسته است. این فهم به نوبه خود با هدف افزایش آگاهی و کشف معانی درباره پدیده است.
جایگاه پدیدارشناسی
روش هرمنوتیک برای انجام یک پژوهش نیازمند آگاهی از مفهوم و قواعد پدیدارشناسی و همچنین روش شیوه به یک حوزه مطالعاتی و روش های یافتن معانی است. شنیدن تجربیات از راه داستان ها و قصه ها مهم است چون به ما اجازه می دهد ماهیت تغییرپذیری زمینه را فهمیده و حتی آن را تبدیل کنیم.
باربرا و اینکیارته (۲۰۱۲) ذکر کردند که پدیدارشناسی از کلمه یونانی پدیده که به معنای “چیزی که خود را آشکار می سازد و می تواند به صورت خودش مشهود باشد” نشأت گرفته است . پدیدارشناسی جنبشی فلسفی است که توسط ادموند هوسرل در میانه قرن بیستم پیشرفت کرد. به نظر پاتون (به گفته لاتور، ۱۹۹۶)، این شیوه بر اینکه چگونه افراد معانی تجربیات زنده را درک می کنند تمرکز دارد. این شیوه به عنوان مخالف طبیعت گرایی شناخته می شود، زیرا فرد را مورد بررسی قرار می دهد و تمام هدف و ادراک ناظر را از بین می برد.
هوسرل (۱۹۹۲) میگوید که «پدیدارشناسی یک روش توصیفی نوین و یک علم اولیه را معرفی میکند که از آن جدا شده است و قادر است که اساس یک فلسفه علمی دقیق را فراهم کند» (ص. ۵۲). به بیان دیگر، علم را در مورد روش کار، بر اساس مقادیر قابل سنجش و حقایق قابل اثبات بدون درک از آنچه رخ میدهد، مورد نقد قرار میدهد. از طرف دیگر، هایدگر (۲۰۰۶) اعتقاد دارد که «پدیدارشناسی بر علم پدیدهها متمرکز میشود. این بر اساس اجازه دادن و فهمیدن آنچه ظاهر میشود، آنگونه که خود را ظاهر میکند و به همان میزان که خود را ظاهر میکند. بنابراین، پدیدهای واقعی است. لذا صحیح و همچنین علمی است» (ص۹۹). هدف پدیدارشناسی این است که تحقیقی کامل انجام دهد و به ریشه برسد، یعنی به زمینهای که تجربه در آن مادی میشود، «خود چیز»، همانطور که اشیا برای آگاهی وجود دارند.
جایگاه روش هرمنوتیک در پدیدارشناسی
هرمنوتیک از فعل یونانی hermeneuein به معنای تفسیر کردن نام گرفته است. آگیلار گفت (۲۰۰۴)، هایدگر گفت که «زبان خانه هستی است»، روش هرمنوتیک در دنبالهی درک دیگری است، نه فقط از طریق گفتگو، بلکه در آنچه پشت آنچه گفته نشده است.
دیلتای (به نقل از مارتینز، ۲۰۱۴)، نماینده اصلی روش هرمنوتیک، آن را به عنوان فرآیندی شناخته می کند که امکان آشکارسازی معانی چیزهایی که در آگاهی فرد پیدا می شود و تفسیر آنها از طریق کلمه است. او همچنین میگوید که متون، نگرش ها، اعمال و انواع بیان فرد، ما را به بررسی معانی هدایت می کند.
ولز و گالیانو (۲۰۰۲) بیان کردند که روش هرمنوتیک رویکردی است که رفتار، اشکال کلامی و غیرکلامی رفتار، فرهنگ، سیستمهای سازمانها را شرح میدهد و معانی موجود در آن را روشن میکند، اما تکینگی را نگه میدارد. آنها همچنین گفتند که روش هرمنوتیک در طول فرآیند تحقیق در ساخت، طراحی روش شناختی و نظری و همچنین در تفسیر و بحث نتایج مشارکت دارد.
چگونگی اجرای روش هرمنوتیک
این رویکرد به توصیف و تفسیر ساختارهای اساسی تجربه زیسته، و به اعتبار دادن معنای ارزش آموزشی این تجربه متمرکز است. این روش یک رویکرد هماهنگ و دقیق برای تجزیه و تحلیل ابعاد اخلاقی، رابطه ای و عملی آموزش روزمره را نشان میدهد که دسترسی به آنها از طریق رویکردهای پژوهشی مرسوم سخت است. در این روش، پتانسیل و سهم ویژه روش برای تحقیق آموزشی آشکار میشود و مفاهیم روش شناختی و فعالیت های اساسی برای عمل تحقیق ارائه میشود.
روش هرمنوتیک با تفسیر و تاویل متن، معنی و مفهوم پنهان در آن را کشف و راز و رمز آن را باز میکند. در تفسیر متن، مفسر باید از نظر روانی و شخصی خود را به جای مولف بگذارد. از منظر زمانی ساختارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … عصر مولف را بشناسد و در آن باشد تا با بازسازی ذهنی همه ویژگیهای شخصی، زمانی و مکانی مولف به تفسیر و فهم نسبتاً درستی از نوشتههای او برسد. در سنت هرمنوتیک کشف نیت مولف و شرایط پیدایش متن و پدیده، مصوت کردن کلمات و واژگان برای فهم بار معنایی آنها، تشریح وضعیت معینی که واجد بار تحلیلی و انتسابی است، در نهایت ترجمه کردن به معنای فهم دقیق زبان بیگانه و معانی آن را به زبان خودی درآوردن، اهمیت بالایی دارد. در این روش، رویه ها و تکنیک های خاصی برای جمع آوری اطلاعات و درمان و تفسیر آن حمایت می شود. تأکید بر این نکته ضروری است که رویکرد پدیدارشناختی به عنوان یک شرط غیرقابل نقص، شناخت اصول فلسفی را می طلبد که این نظریه را حفظ می کند.
روش هرمنوتیک برای نزدیک شدن به اصول کلی ذات، واقعیت های تجربی را بررسی می کند که اندک قابل انتقال هستند، اما برای درک زندگی روانی هر فرد اساسی هستند. بنابراین، داشتن یک توصیف منظم و دقیق که تمام پیش داوری های طرفین تعامل را منعکس کند، ضروری است. در این فرآیند، تأکید بر این نکته مهم است که دسترسی به این واقعیتهای غیرقابل مشاهده از طریق “درک تفسیری” حاصل میشود. به گفته مارتینز (۲۰۰۸)، این امکان آشکارسازی ساختار زیربنایی را که به کنشهای خارجی معنا میبخشد، که باید همراه با آنها در نظر گرفته شوند. ساختار شخصی هر فرد مورد مطالعه برای دستیابی به این درک تفسیری، به کارگیری انواع فرآیندهای فکری که با توجه به اهداف هر مرحله و مرحله رویکرد خاص خواهد بود ضروری است.
مراحل روش پدیدارشناسی هرمنوتیکی
۱-مرحله اول: مرحله اولیه یا شفاف سازی منابع
این مربوط به تعیین منابع، فرضیه ها، پیش فرض هایی است که محقق از آنها آغاز می کند و شناسایی اینکه آنها می توانند در تحقیق دخالت کنند. به همین ترتیب، مفاهیم نظری را نشان می دهد که چارچوب نظری راهنمای تحقیق بر اساس آنها سازمان یافته است، همچنین سیستم های ارجاعی، فضا-زمان و جامعه شناختی مرتبط با داده های به دست آمده از پدیده مورد مطالعه را نشان می دهد. روش هرمنوتیک از طریق پاسخ به سؤالات مطرح شده در مورد نگرش ها، ارزش ها، باورها، احساسات، حدس ها، علاقه مندی ها و غیره ما در رابطه با تحقیق با هدف اجتناب از حضور آنها در تفسیر تجربیات انجام می شود.
این مرحله توصیفی روش هرمنوتیک است زیرا دادهها در اینجا از تجربیات زیستشده از منابع مختلف به دست میآیند: گزارشهای تجربیات شخصی، پروتکلهای تجربه برخی از معلمان، مصاحبهها، گزارشهای زندگینامهای و مشاهده-توضیح یک مستند.
۲-مرحله دوم:
بررسی تجربه افراد در روش هرمنوتیک برای دسترسی به تجربیات افراد، از آنها خواسته می شود که در مورد تجربه خود بنویسند. به این معنا، حکایات ما را به جستجوی رابطه بین زندگی و تفکر، بین موقعیت و تأمل میکشند. علاوه بر این، این روایات برای تربیت اهمیت دارند، زیرا به عنوان موارد تجربی عمل می کنند که به ما امکان می دهد تامل تربیتی انجام دهیم.
تجربه از درون به گونهای شرح می شود که گویی یک حالت ذهنی است: احساسات، حالات، عواطف و غیره. بر روی یک رویداد خاص از موضوع تجربه تمرکز کنید: موقعیتهای خاص، یک ماجراجویی، یک رویداد یا یک تجربه خاص را توصیف کنید. مصاحبه و مشاهده در روش هرمنوتیک مصاحبه عمیق با در نظر گرفتن اینکه این اطلاعات در بیوگرافی مصاحبه شونده وجود دارد به دنبال کسب اطلاعات در مورد موضوع مطالعه است.
تفسیری که سوژه مورد مطالعه از تجربیات خود دارد در این مصاحبه گردآوری شده است. از سوی دیگر، مصاحبه محاوره ای به دنبال به دست آوردن معنای زنده یک تجربه خاص است و تفسیرهای ذهنی در مورد آن را کاهش می دهد.
مشاهده از نزدیک در روش هرمنوتیک به دنبال نزدیکترین حالت به دنیای حیاتی فرد مشاهده شده است تا معنای تجربه زندگی او را درجا درک کند. از سوی دیگر، در مشاهده مشارکتی، محقق به دنبال معرفی خود در فرهنگ و زمینه موضوع مورد مطالعه است و بخشی از آن را تشکیل می دهد. تفاوت اساسی دیگر در این واقعیت است که مشاهده دقیق از تدوین طرح های فکری قبلی (شخصی یا نظری) اجتناب می کند، در حالی که شرکت کننده از مقوله های قبلی – حتی اگر موقتی باشند – شروع می کند یا در پایان فرآیند به آنها می رسد.
۳-مرحله سوم:
تأمل در تجربه زیسته – مرحله ساختاری هدف از این مرحله در روش هرمنوتیک تلاش برای درک معنای اساسی چیزی است. بازتاب پدیدارشناختی هم آسان و هم دشوار است. آسان است زیرا بررسی معنا یا ماهیت یک موضوع فرآیندی است که دائماً در زندگی روزمره اجرا می شود. به گفته هوسرل (۱۹۸۰)، وقتی ما معلمی را درک می کنیم، فقط یک مرد یا یک زن را نمی بینیم. ما فردی را متفاوت از دیگران می بینیم، به خصوص در جنبه ای که باعث می شود در مورد او صحبت کنیم. به عبارت دیگر، من، مانند بقیه جهان، مفهوم معلم را دارم، اما به سختی میتوان به یک تعریف و توضیح انعکاسی از چیستی «معلم» رسید.
موضوع پدیدارشناسی
برای بازتاب پدیدارشناختی به روش هرمنوتیک، این مهم است که مشخص شود که پژوهش در علوم انسانی موضوع اصلی است. جایی که معنای آن با تحلیل ماهیت روش شناختی و فلسفی آن فهمیده می شود. تحلیل موضوع معمولاً بهعنوان کاربرد کمی گیجکننده و بسیار مکانیکی از هر روشی برای محاسبه فراوانیها یا کدگذاری اصطلاحات انتخابشده در رونویسیها یا متون، یا هر گونه تفکیک دیگری از محتوای پروتکل یا مطالب مستند فهمیده میشود. بر اساس این کاربردها، نرم افزارهایی وجود دارد که تجزیه و تحلیل موضوع را برای محقق انجام می دهد.
۴-مرحله چهارم:
نوشتن در مورد – تأمل در تجربه زیسته و تکمیل روش هرمنوتیک هدف از این مرحله روش هرمنوتیک ادغام در یک توصیف واحد است که تمام چهرهشناسیهای فردی همه موضوعات مورد مطالعه را ادغام میکند. با این کار، فیزیوگنومی گروه، یعنی ساختار مشخصه گروه مورد مطالعه را تعیین می کنیم. فرمول باید توصیفی مختصر اما کامل از موضوع مورد مطالعه باشد. شرح شامل قرار دادن ساختار هر فیزیوگنومی فردی در یک ساختار کلی است که نمایانگر چهره شناسی مشترک گروه است. هوسرل بیان می کند که هدف روش هرمنوتیک حرکت از جزئی به امر کلی است، یعنی یک توصیف پدیدارشناختی کامل.